اسلایدر

تابستان 88 - دبیرستان آزادگان چمگردان ( متوسطه اول )
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دبیرستان آزادگان چمگردان ( متوسطه اول )
 

 از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید ....
اگر از شما بپرسند که از سه نفر که در ایستگاه اتوبوس هستند  یک پیرزن که در حال مرگ است  یک دکتر که قبلا جان شما را نجات دادهاست  ویا مرد یا زن رویاهیتان که قرار است با اوازدواج کنید کدام را ترجیه می دهید که سوار کنید 
  قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد.
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید. زیرا قبلاً او جان شما را نجات داده و این فرصتی است که می‌توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.
شما باید شخص مورد علاقه‌تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود :
سوئیچ ماشین را به پزشک می‌دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس می‌مانیم.

پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می‌پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی‌کند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمی‌خواهیم داشته‌ها و مزیت‌های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی‌ها، محدودیت ها و مزیت‌های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می‌توانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم.
تحلیل فوق را می‌توانیم در یک چارچوب علمی‌تر نیز شرح دهیم: در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار می‌گیرد. در تفکر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیت‌های محیطی خود، استفاده می‌کند و قادر نمی‌گردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل کند. تفکر جانبی سعی می‌کند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت شکنی کرده، مفروضات و محدودیت ها را کنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند.
در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیت‌های خود را ببخشیم می‌توانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم. شاید خیلی از پاسخ‌دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند که ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند. بنابراین چه چیزی باعث می‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند. دلیل آن این است که به صورت جانبی تفکر نمی‌کنند. یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را کنار نمی‌گذارند. اکثریت شرکت‌کنندگان خود را در این چارچوب می‌بینند که باید یک نفر را سوار کنند و از این زاویه که می‌توانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فکر نکرده‌اند


[ یکشنبه 88/6/1 ] [ 11:12 عصر ] [ کرمی ] [ نظرات () ]

هنوزم انتظار و انتظار است
هنوزم دل به سینه بیقرار است

 

هنوزم خواب می بینم به شب ها

 

همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که که آید روز جمعه
و این پایان خوب انتظار است

 

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

 

---------

 

 

 


[ چهارشنبه 88/5/7 ] [ 6:41 عصر ] [ کرمی ] [ نظرات () ]

تولد رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها،  
حضرت مهـدی مـوعـود (عج) بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــور تبریک و تهنیت باد.




[ شنبه 88/5/3 ] [ 9:29 صبح ] [ کرمی ] [ نظرات () ]

به یاد همکار وعزیز از دست رفته خانم اسدی  دبیر علوم اجتماعی

سخت است
نوشتن سخت است
فکر کردن سخت است
نمیدانم چگونه شروع کنم
چه میتوانم بگویم
میدانم که نمی توانم از محبت و زحمت دوستانم تشکر کنم
دوستانی که به هر طریق که می توانستند به من لطف داشتند
یارانی که به من دلداری دادند و در این مصیبت تنهایم نگذاشتند
عزیزانی که در مراسم ختم و همچنین در ختم قرآن
+ + شرکت کردند و یا با دعاهایشان مرا دلگرم ساختند
طوری که الان توانایی نوشتن را داشته باشم
توانایی ایستادن و ماندن !
سخت است
داغ دیدن سخت است
داغ مادر    همکار ودوست ...
دعا کنید .

یاد وخاطره همکار عزیزمان خانم شایسته اسدی که به دیار باقی شتافت گرامی باد ..

 

 

 

 

 

 

- 

        


[ یکشنبه 88/4/7 ] [ 10:55 عصر ] [ کرمی ] [ نظرات () ]

 سید کریم پینه دوز

سید کریم پینه دوز در گوشه ای از بازار تهران به پینه دوزی و پاره دوزی مشغول بود و از این راه امرار معاش می کرد. نامش کریم و شهرتش محمودی و چون از سادات بود، او را سیدکریم می گفتند. بزرگمردی که از راه توسلات مداوم هر صبح و شام به ساحت حضرت اباعبدا... الحسین (ع) به مقامی بار یافته بود که امام زمان (ع) به طور هفتگی برای او وعده دیدار، قرار داده بود. و اینک بنگرید یکی از تشرفات شور انگیز او را: امام زمان روحی فداء به مغازه او تشریف آورده بود و در کنار سید کریم نشسته بود. سید کریم در حالی که محو گفت و گو با آن حضرت بود، پاره کفشی را به دست گرفته و مشغول دوختن آن گشته بود. در حین گفت و گو حضرت به او فرمودند: « سیدکریم! آیا کفش مرا هم تعمیر می کنی؟ » و او بلافاصله از روی صداقت گفته بود: «آقاجان با کمال منت! به چشم! اما چون قول داده ام، ابتدا باید این کفش را بدوزم » دقایقی دیگر حضرت تقاضای خود را تکرار کرده بودند و سید کریم دیگر طاقت نیاورده بود. برخاسته بود و مولا رادر آغوش گرفته و پیشانیش را بوسیده و گفته بود: « من غلام و نوکر و خاک پای شمایم، این همه مرا امتحان نکنید! اگر یکبار دیگر تقاضای خود را بفرمائید و مرا شرمنده خود کنید، من هم مردم کوچه و بازار را خبردار می کنم که شما در مغازه من هستید‌ ». و آن گاه حضرت او را دلداری داده و عمل او را تعهد به قول و پیمان، تائید فرموده بودند 1.

1 به نقل از حضرت استاد شیخ کاظم صدیقی

 امید تعجیل در فر ج مولا صاحب الزمان

 


[ یکشنبه 88/4/7 ] [ 10:33 عصر ] [ کرمی ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 268551